نمایش"اکبر آقا آکتور تئاتر" به نویسندگی سیدعظیم موسوی و کارگردانی و بازی اکبر عبدی در فایل کمدیهای لالهزاری جای میگیرد. همه شاخصههای این نوع کمدی را داراست و عناصر خنده و سرگرمی را جزء مواد اولیه ترکیب خود قرار داده است.
نمایش"اکبر آقا آکتور تئاتر" به نویسندگی سیدعظیم موسوی و کارگردانی و بازی اکبر عبدی در فایل کمدیهای لالهزاری جای میگیرد. همه شاخصههای این نوع کمدی را داراست و عناصر خنده و سرگرمی را جزء مواد اولیه ترکیب خود قرار داده است.
حسن پارسایی:
نمایش"اکبر آقا آکتور تئاتر" به نویسندگی سیدعظیم موسوی و کارگردانی و بازی اکبر عبدی در فایل کمدیهای لالهزاری جای میگیرد. همه شاخصههای این نوع کمدی را داراست و عناصر خنده و سرگرمی را جزء مواد اولیه ترکیب خود قرار داده است. ضمناً مقوله داستان نمایش را در چهارچوب ترکیب یا معجونی از حوادث خود زندگی و رویدادهای شوخ اندیشانه و شوخ طبعانه دنیای نمایش تعریف میکند و سپس این معجون شفابخش را به خورد تماشاگران میدهد تا نه این که از بیهوشی صرف به درآیند، بلکه روح مرده و کسل آنها ساعاتی از درون جان گیرد و با خنده و سرگرمی زنده شود. ضمناً دریابند که در این دنیای غمخورده و غمزده چیزی به نام خنده هم وجود دارد.
داستان نمایش اکبر آقا آکتور تئاتر که براساس یک خواستگاری و بعد چند خواستگار شکل نهایی به خود میگیرد و طبق معمول این نمایشها هم با پایانی خوش همراه است، تکراری و کلیشهای است و شبیه آن بارها قبلاً در نمایشهای لالهزار و سالنهای دیگر به اجرا درآمده و مردم هم از این نوع کلیشه استقبال کردهاند؛ زیرا همواره مواد اولیه خنداندن و سرگرم کردن مردم را در خود داشته و زنگ تفریحی دلپذیر برای آرامش و رضایت باطنی آنها بوده است؛ این که کارگردان و بازیگران و صحنهگردانها مردم را از درون مشکلات و گرفتاریهای روزمره بیرون بکشند و آنها را به میان سالن تئاتر ببرند، درها را به رویشان ببندند و به دور از نگاه و عصبیت کاوشگر فضای اجتماعی آنها را تا دلشان میخواهد بخندانند و بخشی از انرژی و زندگی هدر رفته آنها را برگردانند، کاری است قابل تقدیر و میتوان گفت که یک مداوای اجتماعی و حتی"تئاتر درمانی" است.
چه عواملی از لحاظ ساختاری این متن کلیشهای را تا این حد برای مردم جذاب کرده است؟ جواب به این سوال را فقط با دیدن نمایش اکبر آقا آکتور تئاتر میتوان به مخاطب داد. تماشای آن ما را به این نتیجه میرساند که این متون از لحاظ ساختاری معیارها و قانونمندیهایی خاص خود دارند؛ برای نمونه در این نمایش دیالوگ یا حالتی که دارای وجوه کمیک است به کار گرفته میشود تا در صحنههای بعد گاهی دوباره به آن اشاره و ارجاع شود. در نتیجه، از طریق تکراری، وجوه کمیک آن تشدید و افزون میگردد. یا این که در آنها قیاس شوخ طبعانهای رخ میدهد؛ مثلاً"نوک تیز کفش زنانه" با"چاقوی زنجان" مقایسه میشود یا لهجههای محلی عملاً کاربری پیدا میکنند و بر شیرینی ترکیب ایرانی بودن نمایش میافزایند. ضمناً جستارهای خاصی که مابهازاهای بیرونی دارندو همچون نوعی بداهه اندیشی و بداههگویی عمل میکنند، به ترکیب مضامین نمایش به عنوان چاشنیهای کلامی افزوده شدهاند، مثل اشاره به مارکوپولو، اتحادیه اروپا، آپولو، پالایشگاه آبادان، مارلون براندو، ماهواره و... استفاده از ترفندهایی که نمایش را کمیک و کنشمند میکنند:«دست انداختن دیگران، نقشه کشیدن برای دیگری، چای کم رنگ در یک مجلس مهم و رسمی، شیرینیهایی که دائم در حال دست به دست شدن هستند و خورده نمیشوند، آدم"آسمون جُلی" که سربار دیگران است و ضمناً کار همه را انجام میدهد، هنرپیشهای که خانه اجارهایاش هم محل زندگی، هم اتاق گریم و همه صحنه نمایش است؛ خانهای اجارهای که بیشتر جای حضور صاحبخانه است و...»
بیان مفاهیم جدی به زبان طنز؛ مثل جمله"وجدان آدمو غلغلک میده" که از زبان یکی از پرسوناژها بیان میشود و یا"همه دعواها سر نونه". استفاده از اشعار و نوشتههای روی سپر جلو یا عقب کامیونها و ماشینهای باری به عنوان اشعاری که منبع مضامین مرجع و تردید ناپذیری هستند. تاکید روی تلفظ کلمات یا عبارات، آن هم با لهجهای خاص. وارد همه عرصههای زبان روزمره شدن. استفاده از حالت، مثل حالت گوزنی برای گفتن"رازهای مگو" که در اصل، کنایه از نوعی مقابه و شاخ به شاخ شدن هم هست. تداعی حالات و نیز گفتهها از طریق تکرار. اشتباه در گفتن کلمات، مثلاً به جای آفتاب، آفتابه و اغراق در ترکیب سازی که نوعی کاریکلماتور هم هست مثل ترکیب فتحعلیشاه مغول و...
به کار بردن جملات کنایی و طنزآمیز مثل"آدم دلش میخواد نونشو بماله به شما و بخوره" و افزون بر اینها شرطی کردن بعضی دیالوگها و حالات و نیز قرینه سازی، شوخی، مزاح و ادای دیگری را در آوردن، نقش زن را به مرد دادن و مآلاً اقتضای استفاده از شعر و موسیقیهای اصیل و شاد ایرانی که محبوب کوچه و بازارند و بیشتر ریتمیک و حرکتزا هستند، به گونهای که کنشمندی آنی و شاد تماشاگران را سبب میشوند و نیز تاکید بر سوژه خواستگاری که هم برای جوانها جالب است و هم پدر و مادرها را یاد خاطرههای خوش میاندازد؛ ختم همه چیز به ازدواج و به هم رساندن آرزومندان به عنوان"شیرین شدن زندگی" و جای دادن آرزوی"ای کاش همه چیز همیشه این طور به پایان میرسید" در دل تماشاگران.
نمایش اکبر آقا آکتور تئاتر در اصل نوعی تئاتر در تئاتر است؛ زیرا نمایش هم در دل شرح زندگی روزانه این آکتور اتفاق میافتد که بخشی از موضوع اصلی را تشکیل میدهد.
آن چه که تماشاگران را به سالن میکشاند دیدار با خویشتن درونی بیپیرایهشان است که جوهرهاش در نمایش است و امکان دارد مدتها برای خودشان فراموش شده باشد. از این رو، مردم یک نوستالژی تاریخی و روحی روانی با این نوع نمایش دارند. حقیقت انکارناپذیری را هم نباید از نظر دور داشت: استقبال بی نظیر مردم از این نمایش گیرا و شاد سه ساعته نشان میدهد که هنر خنداندن مردم اگر خوب شکل بگیرد، هر قدر هم نمایش طولانی باشد باز برای مخاطب از لحاظ روانی تحملپذیر و در عین حال جذاب و دیدنی است.
یکی از خصوصیات این کمدیها بی جواب نگذاشتن حرکات و دیالوگهاست؛ همیشه برای هر دیالوگ، یک گفتار دیگر و برای هر حرکت یک واکنش متقابل وجود دارد. در نتیجه بازیگر همواره با انرژی بیشتری ظاهر میشود.
نمایش کمدی لالهزاری گاهی ممکن است چیز زیادی به مخاطب ندهد، ولی آن چیزی را که مردم کم دارند به آنها میدهد و آن، عنصر شادی و انبساط روحی و روانی است. ساعاتی آنها را از دغدغههایی که چون بختک روی زندگیشان افتاده، نجات میدهد و باعث میشود که زنگ تفریحی هم داشته باشند.
برخلاف ژانرهای دیگر، در ژانر کمدی، تئاتر بر سینمای ایران ارجحیت دارد؛ زیرا از پیشینه بیشتری برخوردار است. تئاترهای لالهزار بهترین گواه این ادعاست. طولانی بودن این نوع نمایشها هم جزء خصیصه آن به شمار میرود و به خاطر ایجاد فرصت برای نکته گوییهای بیشتر است. در این نمایشها دیالوگگویی، مهارت در شیوه بیان و ایجاد حالت با صدا و واژگان و نیز توانایی در ارائه حرکات و ژستهایی که سبب کمیک نمایی انسان و موقعیت میشوند، محور اجرای نمایش است. میزانسنها هم دقیقاً در ارتباط با دو مورد ذکر شده فوق شکل میگیرند و برخلاف تئاترهای دیگر مضامین، عاری از مابهازاهای بسیار ژرف اندیشانه و چند لایه است. حتی هنگامی که قرار است مضمونی روانشناختی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و تربیتی به مخاطب انتقال یابد، همه چیز در سطح میگذرد و صرفاً به صورت اتفاقات بیرونی به او ارائه میگردد. در نتیجه، همین اندازه که حرکات و موقعیت بازیگران با داستان نمایش جور باشد، کافی است و در نمایش اکبر آقا آکتور تئاتر این امر به نحو مطلوب شکل گرفته است. بازیها، مخصوصاً بازی اکبر عبدی که محور موضوع و رکن اصلی گیرایی و جذابیت نمایش به شمار میرود، به یاد ماندنی و حتی چند بار دیدنی است. او برای چندمین بار تواناییهای خود را در بازیگری، آن هم روی صحنه و به صورت زنده و عینی به اثبات رسانده است.
در سه نقش متفاوت بازی میکند و تماشاگر او را به عنوان بازیگری جوان و پیرمردی کهنسال و لرزان و نیز در هیئت یک زن با طیب خاطر میپذیرد و باور میکند. محمود راسخفر و هاشم روحانی که بنا به نقشهایشان سهم بیشتری در نمایش داشتند، بازیهای گیرایی دارند و گزینههای خوبی برای اجرای این نقشها هستند. بقیه ارکان نمایش، از جمله دکور، موسیقی و لباس، با توجه به آن چه که نمایش نیاز داشته بسیار خوب تدارک دیده شده است.
این نمایش، نوشتن نمایشنامهای معین برای یک بازیگر خاص هم هست. در تئاتر و سینما و حتی در پیشرفتهترین و مشهورترین مراکز سینمایی و تئاتری دنیا معمول است که بعضی سناریوها و نمایشنامهها را فقط برای بازیگرانی معین مینویسد؛ یعنی بازیگر بر نوشته و اجرای آن تقدم دارد. نمایشنامه اکبر آقا آکتور تئاتر اثر سیدعظیم موسوی هم جزء این دسته از آثار است و اکبر عبدی را باید گزینه بی همتای اجرای چنین نقشی به حساب آورد.
اجرای نمایش اکبر آقا اکتور تئاتر در تالار سنگلج، شاخصههای معمول نمایش ایرانی را دوباره قابل تاکید کرده است و ضمن آن که وامدار شوخیها و شوخ اندیشیها و حتی بداهه گوییهای انتقادی نمایش روحوضی است، بر ارتباط با باورهای مردم اصرار میورزد و تاثیر انکارناپذیر ژانر را هم به خوبی نشان میدهد. این نمایش ایرانی در آزمونی عملی، هماهنگی و همآوایی نوع خاصی از نمایش را با فرهنگ و مخصوصاً نیازهای روحی و روانی مردم آشکار میسازد و باز هم ثابت میکند که ژانر کمدی از دل مردم و زندگی برخاسته است.